امروز...
امروزمان- بعد از انقلاب- به چند بازه زمانی تقسیم می شود. اوایل انقلاب، برای آنان که می دانستند چرا انقلاب کرده اند همه چیز کاملا روشن بود. خیلی از مسئولین ما – که در حال حاضر هم سمت های مهمتری دارند- حجاب را به عنوان یک ارزش قبول داشتند و آزادی هایی که کرامت و عفت انسان را زیر سئوال می برد و بی بندو باری را در جامعه افزایش می داد مردود شمرده و در سخنانشان هم بر رعایت حجاب بویژه توسط خانم ها تأکید بسیار می ورزیدند. در آن زمان، قانون برای حجاب و عفاف وضع و تصویب شد-قانونی که ظاهرا هیچ وقت به مرحله اجرا در نیامد- و مردم هم اکثراً با علاقه یا به ندرت به اجبار خود را ملزم به رعایت حجاب می کردند. - کاش از همین دوران تلاش های فرهنگی هم برای معرفی و نهادینه سازی حجاب صورت می گرفت و قانون آن هم به اجرا در می آمد.-
در دوران کارگزاران توجه بیش از حد به سازندگی آن هم تنها در برخی از زمینه ها، فرصتی برای رسیدگی به ارزش های فرهنگی و از جمله حجاب و تقویت آن باقی نگذاشت.
با آمدن آقای خاتمی منزلت حجاب، در جامعه ما تنزل پیدا کرد. با طرح شعار جذاب آزادی نه در چارچوب دین توسط ایشان و آزادی هایی که بیشترین ارمغانش برای کشور ما وابستگی و دلباختگی روز افزونمان به غرب و فرهنگ غربی بود بسیاری از ارزش ها کم کم رنگ باخت یا بهتر بگوییم عده ای تصمیم گرفتند با سیاسست هایشان کاری کنند که بسیاری از ارزش ها رنگ ببازد که با عنایت خداوند متعال چنین اتفاقی نیفتاد. مردم هم تغییرات را احساس کرده و متوجه شدند که جامعه اسلامی ما در آن ایام با جامعه اسلامی مدنظر امام خمینی(ره) تفاوت زیادی دارد و حتی دیگر لفظ اسلام و بسیاری از مبانی آن هم در بین دولتمردانمان جایگاهش را از دست داده است. به همین دلیل در انتخابات های بعدی، رأی بیشتر را به کسانی دادند که شعارهای انقلاب و مکتب امام را دوباره مطرح کردند.
به اسم حجاب هر چند در دوران آقای احمدی نژاد کار چندانی نشد اما کسی هم در آن دوران مروج و مشوق بدحجابی در کشور نبود و ایشان با حمایت هایی که از نهادهای فرهنگی می کرد –بویژه در چهار سال اول خدمتش- حداقل سیر افزایش بدحجابی ها را کنترل کرده بود. بماند که در دو سال پایانی این دوران هم، به قدر کافی مسئله های دیگر مطرح بود که دیگر برای کسی وقت پرداختن به مسئله حجاب باقی نماند!
این روزها اما، در دولت آقای روحانی دوباره صحبت از آزادی ست؛ آزادی هایی که برای اجرای آن در ایران، توسط دشمنان و مخالفان اسلام، بسیار هزینه و برنامه ریزی می شود و عده ای هم دانسته یا ندانسته برطبل آن می کوبند. امروز شاهد هستیم که عده ای از فعالان سیاسی یا فرهنگی، برای حجاب با وجود اینکه در قرآن کریم صراحتاً چارچوبی مشخصی دارد و قانونی کاملاً اسلامی است، تعاریف جدیدی و مطرح می کنند و بعضاً سخن از تغییر یا اصلاح قوانین مربوط به آن به میان آورده و یا به بهانه نقص در قانون آن -علی رغم تمامی شعارهای قانونمند بودنشان- از انجام آن سرباز می زنند. هجمه های دشمن هم برای ضربه زدن به این امر الهی بسیار قوت گرفته است. در محیطی به نام فیس بوک که ظاهرا تبدیل به خانه امید عده ای شده است! کمپین مبارزه با حجاب تشکیل می شود؛ عده ای تحت فضای مجازی آن، آرزوها و امیال حیوانی و شهوانی خود را به نمایش می گذارند و به طرز شگفت آور و البته نه چندان دور از انتظاری از جانب سیاست گذاران و بانیان آن حمایت می شوند و اصلاً این سئوال هم برایشان مطرح نمی شود که به راستی چرا برای بیگانگان تا این حد بی حجابی یا بدحجابی ارزش دارد!؟ جالب تر این که در همین محیط های به ظاهر آزاد و در جمع مدافعان آزادی! صفحه مربوط به مخالفان بدحجابی ناپدید می گردد! عده ای از مسئولین ما هم همچنان متوجه خطرهای احتمالی ایجاد فضاهای بدحجای های مخالف شرع و حمایت بی دریغ دشمنان از آن نیستند و در سخنانشان اذعان می دارند که اتفاق خاصی درباره حجاب رخ نداده و وضعیت آن نگران کننده نیست.به بهانه تبادل اندیشه و آرا در این موضوع، نظارت خاصی روی شبکه های مجازی صورت نمی گیرد و برخورد قاطعی هم با متخلفین انجام نمی شود. اصلاً مشخص نیست که چرا ما باید برای یک حکم واضح اسلامی در کشوری با نظام جمهوری اسلامی، تا این حد مسامحه کنیم و حتی به افکار خلاف شرع هم اجازه ورود و تأثیر بدهیم. ما قبلاً هم -در دوران آقای خاتمی- اینگونه آزادی ها و استقبال مسئولین از آن را تجربه کرده ایم؛ قرار بود در آن زمان هم در زمینه حجاب فرهنگ سازی شود. اما نه تنها این کار صورت نگرفت که متأسفانه عکس آن انجام شد و تنها فضا برای بدحجابان و مخالفان حجاب بازتر شد. الان که تازه مسئولین مسئولیت ها را به مردم می سپرند و معمولاً وقتی پای دفاع از ارزش هایی همانند حجاب به میان می آید خود را کنار می کشند. -البته فضا را برای انجام کارهای فرهنگی نه در راستای اهداف و آرمانهای دین باز گذاشته اند- عده ای از آنها هم همواره حمایت خود را از بیانات مقام مظم رهبری(مدظله) و آرمان های امام خمینی(ره) و شهدا اعلام می دارند اما متأسفانه پای عمل که به میان می آید، به گونه دیگری عمل می کنند. مگر نه اینکه خواسته واقعی امام و شهدا و همچنین مقام معظم رهبری جز در چارچوب شرع و اجرای قانون تعریف نمی شود و ما هم باید امروز بیش از پیش دشمن را بشناسیم و از آرمانهایمان در برابر توطئه های او قاطعانه محافظت نماییم.
ظاهراً در این مقطع از امروز، حجاب غریب تر از هر زمانی ست. و قطعاً یکی از دلایل افزایش غربت آن، در ماههای اخیر همین عدم باورها و یا خود را به خواب زدن های مسئولین است؛ وگرنه چرا تا به حال دشمن جرأت نمی کرد و یا اجازه نداشت که تا این حد بر علیه حجاب جولان دهد و به حمایت از مخالفانش برخیزد؟ البته ما اصراری به متهم کردن مسئولین نداریم اما خودشان باید پاسخگو باشند که اگر واقعاً در این زمینه کوتاهی و کم کاری نکرده اند پس چرا تا قبل از این، شاهد افزایش این همه جریان های ضد حجاب و جسارت مخالفت با حجاب آن هم در کشور اسلامی خودمان نبوده ایم و این آیا جز به خاطر چراغ سبزهایی است که ایشان به مدافعان بدحجابی و بدحجاب ها نشان داده اند. اینجا یک سئوال دیگر هم مطرح می شود و آن این که اگر حجاب ارزش است و در اسلام هم آمده که قطعاً چنین است، چطور می شود که موضع گیری و عملکرد عده ای از ایشان نسبت به اوایل انقلاب تا این حد درباره آن تغییر کرده و اکنون نسبت به رعایت یا عدم رعایت آن از جانب مردم و بویژه زنان این سرزمین چنین بی تفاوت شده اند؟ چرا برخی از مسئولین ما به محض شنیدن اعتراضات به وضعیت کنونی حجاب، اینگونه پاسخ می دهند که جوانان ما باید مانند جوانان دوران اوایل انقلاب باشند و حتی مانند جوانان زمان طاغوت! که در آن اوضاع توانستند ایمان خود را حفظ کرده و حتی انقلاب کنند... آیا به راستی نفس این مقایسه صحیح است؟ یعنی ما بعد از سی و پنج سال از انقلاب اسلامی مان باید شاهد چنین وضعی در کشور باشیم؟ و تازه خوشحال هم باشیم که در هر فضایی جوانان ما ایمانشان را حفظ می کنند! آیا به راستی ما با این استدلال ها فردا می توانیم جواب همان شهدایی که انقلاب کردند تا اسلام و قوانین آن بر جامعه حاکم شود را بدهیم؟ اگر قرار باشد هر شخص یا گروهی که روی کار می آید برای محبوبیت در بین عده ای- که قطعاً حامیان و مدافعان و عاملان واقعی اسلام نیستند- بخشی از قوانین اسلام را نادیده بگیرد آیا تا چند سال دیگر از اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه و آله و سلم) چیزی باقی خواهد ماند؟ نظام جمهوری اسلامی همانطور که از نامش پیداست باید با وضع و اجرای قوانین اسلام- البته نه اسلام جدای از سیاست و اسلام التقاطی- و نظارت بر اجرای صحیح آن روز به روز جامعه را به سمت اسلامی تر شدن پیش ببرد نه اینکه شرایط را فراهم کند تا هرگونه مطلب و تفکر آلوده ای وارد فضای کشور شود و بعد هم افتخار کند که جوانان ما می توانند دینشان را در چنین شرایطی حفظ کنند. چه کسی حفظ ایمان را با این وضعیت - با فرض افزایش افکار و اعمال خلاف اسلام در جامعه اسلامی- ضمانت کرده است؟ بدانیم که عزت ما در گرو دین ما و حمایت از تمام جوانب آن است.